شناسهٔ خبر: 49400 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سوبژکتیویسم گوهر مدرنیته است/ تفاوت معنویت دینی و مدرن

گوهر مدرنیته یعنی سوبژکتیویسم و عقلانیت خود بنیاد، تنها بخشی از نیاز معنوی بشر را در دنیای معاصر تأمین می کند؛ در حالی که بشر معاصر برای تأمین همه نیازهای بشری باید به سراغ عقل و وحی برود.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ متن زیر گفتاری از حجت الاسلام خسروپناه است که در ادامه می خوانید؛

مدرنیته را نباید تنها به دستاوردهایش یعنی فلسفه مدرن، علم مدرن، تکنولوژی مدرن و مانند اینها شناخت؛ بلکه باید به دنبال شناخت گوهر مدرنیته رفت. گوهر مدرنیته همانگونه که فیلسوفان مدرن، همچون دکارت و کانت و هگل بر آن اعتراف کرده اند، سوبژکتیویسم است. سوبژکتیویسم به معنای تقدم ذهن انسان بر واقعیتهای خارجی و اصالت فاعل شناسای انسانی است. بنابراین، ذهن انسان، آینه واقعیتهای خارجی است و باید موجودات جهان را از دریچه ذهن آدمی تفسیر کرد. خدا، وحی و ایمان در گوهر مدرنیته، همچون سایر موجودات، ابژه و متعلق شناساست، نه سوژه و فاعل شناسا؛ پس در پارادایم مدرنیته، نه تنها ایمان بر فهم و معرفت تقدم ندارد؛ بلکه همیشه متعلق و ابژه فهم انسانی قرار می گیرد.

معنویت نیز با تعاریف مختلف تجربی، پدیدارشناختی، الهیاتی، تبارشناختی، معنای مشترکی دارد که عبارت است از اعتقاد به نیروهای فرامادی برای دست یابی به احساس آرامش و معنای زندگی.

این معنای از معنویت در مدرنیته تنها با فاعل شناسای انسانی تأمین می شود و اینجاست که تفاوت میان معنویت مدرن با معنویت دینی آشکار می شود. 

معنویت دینی، دو تفاوت اساسی با معنویت مدرن دارد:

 اول، تفاوت روشی است؛ معنویت دینی، علاوه بر عقل آدمی از وحی الهی و ایمان دینی در شناخت معنویت و چگونگی دست یابی بدان بهره می برد؛ لکن معنویت مدرن، تنها از عقلانیت خود بنیاد برای شناخت معنویت استفاده می کند و وحی الهی و ایمان دینی را به عنوان منبع معرفت نمی پذیرد

 دوم، تفاوت معرفتی است؛ معنویت مدرن، با توجه به آسیب های مدرنیته، همچون بحران هویت، بحران اخلاق، بحران محیط زیست و بحران خانواده، به سمت معنویت رو آورده تا احساس آرامش از دست رفته را در کنار آسایش مدرن فراهم سازد؛ ولی معنویت دینی می خواهد جهانی معنوی برای بشر بسازد که علاوه بر تأمین آرامش، آسایش بدون بحرانهای هویت و اخلاق و خانواده و محیط زیست را نیز فراهم سازد. همچنین معرفت جدیدی از معنویت و جهان معنا و نیز تکامل آدمیان به سوی قرب الهی را برای انسان به ارمغان آورد.

آیه ای که در ابتدای سخن قرائت کردم، خطاب به اهل ایمان است که ای اهل ایمان، اگر تقوای الهی پیشه کنید، خدای سبحان برای شما، تشخیص حق و باطل را قرار می دهد و گناهان شما را پاک می کند و شما را می آمرزد.

همچنین حضرت حق تعالی می فرماید: و منهم من یقول ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار یعنی مؤمنان از خدای سبحان هم نیکی دنیوی و هم نیکی اخروی را طلب می کنند. نیکی دنیوی و اخروی هم شامل آرامش و آسایش دنیوی است و هم شامل کمال اخروی و قرب الهی است.

امیرالمؤمنین امام علی(ع) مرد کارزار و سیاست در نهج البلاغه به درگاه خدا چنین می گوید: «خدایا، گناهی را از من بیامرز که تو از من بدان داناتری. پس اگر باز گشتم، تو هم با آمرزش بر من باز گرد. خدایا، گناهی را از من بیامرز که از درونم وعده کردم و بدان وفا کردنی در نزد من برایش نیافته‌ای. خدایا، گناهی را از من بیامرز که به زبانم خواسته‌ام به سوی تو تقرّب بجویم، سپس قلبم با آن مخالفت کرده‌ است. خدایا به گوشه‌ چشم اشاره کردن‌ها و سخنان بیهوده گفتن‌ها و خواسته‌های‌ ناروای دل و لغزش‌های زبان را از من بیامرز.»

مولوی نیز در مثنوی بر این نکته تأکید دارد که انسان بدون خودسازی نمی تواند به معنویت برسد. وی می گوید:

مادر بتها بت نفس شماست                            زآنکه آن بت مار و این بت اژدهاست

یعنی اگر بتهای ظاهری، همچون مار باشد؛ بت نفس انسانی، همچون اژدها خواهد بود.

مشکل مدرنیته از رنسانس شروع شد. این مشکل را میکل آنژ در نقاشی معروفش در سقف کلیسای واتیکان نشان داد وقتی که تصویر خدا و انسان را کشید و دست انسان را به دست خدا وصل نکرد و این جدایی نشانگر عقلانیت خود بنیاد است که از آسمان جدا شده است.   

حاصل سخن آنکه: گوهر مدرنیته یعنی سوبژکتیویسم و عقلانیت خود بنیاد، تنها بخشی از نیاز معنوی بشر را در دنیای معاصر تأمین می کند؛ در حالی که بشر معاصر برای تأمین همه نیازهای بشری باید به سراغ عقل و وحی برود تا به معنویت دینی دست یابد. باید ادیان مختلف تلاش کنند تا عقلانیت دینی را جایگزین عقلانیت خود بنیاد قرار دهند تا هم آرامش و هم آسایش تحقق یابد.

نظرات مخاطبان 0 2

  • ۱۳۹۶-۰۲-۰۹ ۱۴:۳۹پیمان 1 0

    استاد با بیان «گوهر مدرنیته همانگونه که فیلسوفان مدرن، همچون دکارت و کانت و هگل بر آن اعتراف کرده اند، سوبژکتیویسم است.» نشان داد که نمی داند درباره چه چیزی اظهار نظر می کند. فرق میان سوبژکتیویسم و سوبژکتیویته را هم نمی داند. و بعد می دانم که چیزی از کانت و هگل ... بتواند بخواند. این استاد نیز مانند بسیاری از استادان دیگر نفس اماره عرفان را با بحث های جدید خلط دی کند
                                
  • ۱۳۹۶-۰۲-۰۹ ۱۴:۵۰پیمان 1 0

    لازم به یادآوری است که تابلوی معروف به مکتب آتن که استاد اشاره کرده از آثار رافائل است نه میکل آنژ. تفسیر استاد از تابلو نیز خیالبافی به رای است. دست خدا و انسان نیز مربوط به تابلوی دیگری است و ربطی به مکتب آتن ندارد. معلوم نیست چرا برای به کرسی نشاندن حرف نادرست خود به هر حشیشی تشبث پیدا می کنم و عرض خود می بریم. امروزه همه این چیزها را با یک کلیک می توان یاد گرفت
                                

نظر شما